تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد
\

تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد

  • Instagram
تا انتها حضور...

سلام

بعضی از حرفها را نباید هرگز بگویی
به خاطر بغضی که در گلو داری
یا به خاطر بغضی که از شنیدن
حرفهای تو در گلو شکل می گیرد
اما اینها دلیل نمی شود که نگویی
" من" با "نوشتن" فریاد خواهم زد...
پس " تو" گوش نوشتاریت را تقویت کن
تا فریادهایم را بشنوی...

"زمزمه" هایت را دوست دارم
درست است که گوش سنگینی دارم
اما " زمزمه" هایت را با گوش جان می شنوم
شاید بپذیرم و شاید ...

اما به "تو" قول می دهم که
خوب بشنوم...

م.ع.ر.ط
Mart.emba@gmail.com

بایگانی

پیوندهای روزانه

آخرین مطالب

۲۰۶ مطلب با موضوع «م-م*همسر آینده ی من باید» ثبت شده است

        تهمت آبرو

   

گفته بودی درد دل کن گاه با هم صحبتی *** کو رفیق رازداری! کو دل پرطاقتی؟

          شمع وقتی داستانم را شنید آتش گرفت *** شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتی

       تا نسیم از شرح عشقم باخبر شد، مست شد *** غنچه‌ای در باد پرپر شد ولی کو غیرتی؟

گریه می‌کردم که زاهد در قنوتم خیره ماند *** دورباد از خرمن ایمان عاشق آفتی

     روزهایم را یکایک دیدم و دیدن نداشت  *** کاش بر آیینه بنشیند غبار حسرتی

          من کجا و جرأت بوسیدن لب‌های تو *** آبرویم را خریدی عاقبت با تهمتی‌

             فاضل نظری

۵ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۰۹:۴۸
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

امروز مامان دست به کار جالبی زدند و برای من فال گرفتند البته از جنس "فاضل نظری" و این شد فال من:

پ.ن: عکس العمل مامان بعداز فال خیلی جالب بود که به دلیل حفظ جان و تبعات بعدی ؛ از گفتن آن" معذورم"

پ.ن2: به دلایل بالا از گفتن نیت فال نیز "معذورم" 

۴ نجوا موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۲۹
دانشجوی کلاس اول دبستان


شعر : دکتر افشین یداللهی-خواننده : علیرضا قربانی- تیتراژ سریال مدارصفردرجه

۴ نجوا موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۰۸
دانشجوی کلاس اول دبستان


درد عشقی کشیده‌ام که مپرس *** زهر هجری چشیده‌ام که مپرس

گشته‌ام در جهان و آخر کار *** دلبری برگزیده‌ام که مپرس

آن چنان در هوای خاک درش *** می‌رود آب دیده‌ام که مپرس

من به گوش خود از دهانش دوش ***سخنانی شنیده‌ام که مپرس

سوی من لب چه می‌گزی که مگوی *** لب لعلی گزیده‌ام که مپرس

بی تو در کلبه گدایی خویش *** رنج‌هایی کشیده‌ام که مپرس

همچو حافظ غریب در ره عشق *** به مقامی رسیده‌ام که مپرس

۰ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۸:۰۵
دانشجوی کلاس اول دبستان

از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند

 

سخت دل‌بسته‌ی این ایل و تبارم چه کنم؟

۱ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۳ ، ۱۷:۲۶
دانشجوی کلاس اول دبستان

امروز هیچ وقت یادم نمی رود

1393/04/14

مصادف با 7 رمضان 1435

۴ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۳ ، ۱۹:۱۸
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

 

بر سر سفره ی من

همه از بوی تو ، عطر

همه از عطر تو ، طرح

همه از طرح  تو ، نقش

همه از نقش تو ، نام

می نوشم همه از چشم تو، آب

می خورم همه از فکر تو ، حرف

بر سر سفره ی من هست خدا

خدایی از جنس تو ، من

************

پ.ن: شاعر نبودم، نیستم، اما شاید بشوم...

۴ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۳ ، ۲۰:۰۶
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

بعضی از حرفها را نباید هرگز بگویی

به خاطر بغضی که در گلو داری

یا به خاطر بغضی که از شنیدن

حرفهای تو در گلو شکل می گیرد

اما اینها دلیل نمی شود که نگویی

" من" با "نوشتن" فریاد خواهم زد...

پس " تو" گوش نوشتاریت را تقویت کن

تا فریادهایم را بشنوی...

"زمزمه" هایت را دوست دارم

درست است که گوش سنگینی دارم

اما " زمزمه" هایت را با گوش جان می شنوم

شاید بپذیرم و شاید ...

اما به "تو" قول می دهم که 

خوب بشنوم...

۲ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۴۴
دانشجوی کلاس اول دبستان

خدایا


دوباره دلت برای "اشک" هایم تنگ شده است

که اینچنین سخت"دلم" را  میشکنی...؟

و "من" بهتر از همه می دانم تا مرا صدا نکنی

نامت را هرگز بر زبان زمزمه نتوانم کرد

 

و " تو " بهتر از همه می دانی که این " اشک"ها

" اشک" شوق است که مرا باز صدا زده ای...

۱ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۲۱:۲۷
دانشجوی کلاس اول دبستان

به آب روشن می عارفی طهارت کرد

علی الصباح که میخانه را زیارت کرد

 

همین که ساغر زرین خور نهان گردید

هلال عید به دور قدح اشارت کرد

 

خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد

به آب دیده و خون جگر طهارت کرد

 

امام خواجه که بودش سر نماز دراز

به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد

 

دلم ز حلقه زلفش به جان خرید آشوب

چه سود دید ندانم که این تجارت کرد

 

اگر امام جماعت طلب کند امروزخبر

دهید که حافظ به می طهارت کرد

۰ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۲۶
دانشجوی کلاس اول دبستان

بی همگان به سر شود 

بی تو به سر نمی شود

دریافت

پ.ن : تقدیم به احسان

۰ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۰۷
دانشجوی کلاس اول دبستان
معنویت گرایى حقیقى و معنویت گرایى احساسى چیست؟
۲ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۱۳
دانشجوی کلاس اول دبستان


همه ی افکارم را مرتب می کنم


آماده می شوم تا پاسخ تمام سوالهای تو را بدهم


پاسخ تمام "سوال "های خودم را


"پاسخ" خودم را


"خودم" را


"تو" را


....

۰ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۳۰
دانشجوی کلاس اول دبستان

گاهی وقتها دلم می گیرد

فقط دلم می گیرد

"دلم" می گیرد

"می گیرد"

" ..."

 

ای عشق، ای ترنم نامت ترانه ها

معشوق آشنای همه عاشقانه ها

 

ای معنی جمال به هر صورتی که هست

مضمون و محتوای تمام ترانه ها

 

با هر نسیم، دست تکان می‌دهد گلی

هر نامه‌ای ز نام تو دارد نشانه‌ها

 

هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت:

گل با شکوفه، خوشه ی گندم به دانه ها

 

شبنم به شرم و صبح به لبخند و شب به راز

دریا به موج و موج به ریگ کرانه ها

 

باران قصیده‌ای است تر و تازه و روان

آتش ترانه‌ای است به زبان زبانه‌ها

 

اما مرا زبان غزلخوانی تو نیست

شبنم چگونه دم زند از بی‌کرانه‌ها

 

کوچه به کوچه سر زده‌ام کو به کوی تو

چون حلقه در‌به‌در زده‌ام سربه‌خانه‌ها

 

یک لحظه از نگاه تو کافی است تا دلم

سودا کند دمی به همه جاودانه‌ها

 

( زنده یاد قیصر امین پور )

۰ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۴۴
دانشجوی کلاس اول دبستان

شاید تعداد اندکی از افراد حسی که من نسبت به این شعر داشته ام را داشته باشند

باز هم ممنون از فاضل عزیز؛ گاهی وقتها نقش حافظ را برای ما بازی می کند.... :

 

همچنان صیاد را صحرا به صحرا می کشند

آهوان مست، جور چشم او را می کشند

زیر بار عشق، قامت راست کردن ساده نیست

موج ها باری گران بر دوش دریا می کشند

قصه ی انگشتری بی مثلم اما بی نگین

دوستان از دست من شرمندگی ها می کشند

قامتم هر قدر رعناتر شود، خورشید و ماه

سایه ام را بیشتر بر خاک دنیا می کشند

شرک موری بود بر سنگ سیاهی در شبی!

چشم های ما فقط «رنج» تماشا می کشند

۲ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۴۱
دانشجوی کلاس اول دبستان

شب وصل است و طی شد نامه هجر *** سلام فیه حتی مطلع الفجر

دلا در عاشقی ثابت قدم باش *** که در این ره نباشد کار بی اجر

من از رندی نخواهم کرد توبه *** و لو آذیتنی بالهجر و الحجر

برآی ای صبح روشن دل خدا را *** که بس تاریک می‌بینم شب هجر

دلم رفت و ندیدم روی دلدار *** فغان از این تطاول آه از این زجر

وفا خواهی جفاکش باش حافظ *** فان الربح و الخسران فی التجر

۱ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۳۱
دانشجوی کلاس اول دبستان

لبخند تو تمام تعادل شهر را به هم میریزد تو بخند من شهررا دوباره میسازم
پ ن: برای پیمان

۱ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۲ ، ۰۸:۵۲
دانشجوی کلاس اول دبستان

وقتی تو با منی
ترافیک میتونه
زیباترین مکث عالم باشه...

۰ نجوا موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۵۰
دانشجوی کلاس اول دبستان

دلـتـنـگی مـرض عجـیـبـیـست..

آدم را آرام...آرام... نـا آرام میکنـد!
پ.ن برای جابر
آرام آرام آدم را دیوانه می کند.

۰ نجوا موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۴۸
دانشجوی کلاس اول دبستان

من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم  ***لطف‌ها می‌کنی ای خاک درت تاج سرم

دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو *** که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم

همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس *** که دراز است ره مقصد و من نوسفرم

ای نسیم سحری بندگی من برسان *** که فراموش مکن وقت دعای سحرم

خرم آن روز کز این مرحله بربندم بار *** و از سر کوی تو پرسند رفیقان خبرم

حافظ ا شاید اگر در طلب گوهر وصل *** دیده دریا کنم از اشک و در او غوطه خورم

پایه نظم بلند است و جهان گیر بگو *** تا کند پادشه بحر دهان پرگهرم

۰ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۱۶
دانشجوی کلاس اول دبستان

می گویند
"کلنگ"
واژه شاعرانه ای نیست
اما
" تو"
آن سوی دیواری

۱ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۲ ، ۰۸:۲۵
دانشجوی کلاس اول دبستان

باز گویم نه در ین واقعه حافظ تنهاست


غرقه گشتند درین بادیه بسیار دگر
۰ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۲ ، ۱۸:۵۴
دانشجوی کلاس اول دبستان

گر مساعد شودم دایره چرخ کبود


 هم به زیر آورمش باز به پرگار دگر

۰ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۲ ، ۱۵:۱۵
دانشجوی کلاس اول دبستان
۰ نجوا موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۲ ، ۲۳:۴۶
دانشجوی کلاس اول دبستان

ما را کبوترانه وفادار کرده است

آزاد کرده است و گرفتار کرده است

بامت بلند باد که دلتنگیت مرا 

از هر چه هست غیر تو بیزار کرده است

خوشبخت آن دلی که گناه نکرده را

در پیشگاه لطف تو اقرار کرده است

تنها گناه ما طمع بخشش تو بود

ما را کرامت تو گنه کار کرده است

چون سرو سرفرازم و نزد تو سر به زیر

قربان آن گلی که مرا خوار کرده است

فاضل نظری

۲ نجوا موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۱ ، ۱۷:۰۷
دانشجوی کلاس اول دبستان

لولوی شیشه ها

نهمین شعر از دفتر «زندگی خواب ها» 
سهراب سپهری:
۰ نجوا موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۱ ، ۱۶:۰۵
دانشجوی کلاس اول دبستان