تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد
\

تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد

  • Instagram
تا انتها حضور...

سلام

بعضی از حرفها را نباید هرگز بگویی
به خاطر بغضی که در گلو داری
یا به خاطر بغضی که از شنیدن
حرفهای تو در گلو شکل می گیرد
اما اینها دلیل نمی شود که نگویی
" من" با "نوشتن" فریاد خواهم زد...
پس " تو" گوش نوشتاریت را تقویت کن
تا فریادهایم را بشنوی...

"زمزمه" هایت را دوست دارم
درست است که گوش سنگینی دارم
اما " زمزمه" هایت را با گوش جان می شنوم
شاید بپذیرم و شاید ...

اما به "تو" قول می دهم که
خوب بشنوم...

م.ع.ر.ط
Mart.emba@gmail.com

بایگانی

پیوندهای روزانه

جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۴۱ ق.ظ

۲

عشاق قد خمیده اند....

جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۴۱ ق.ظ

شاید تعداد اندکی از افراد حسی که من نسبت به این شعر داشته ام را داشته باشند

باز هم ممنون از فاضل عزیز؛ گاهی وقتها نقش حافظ را برای ما بازی می کند.... :

 

همچنان صیاد را صحرا به صحرا می کشند

آهوان مست، جور چشم او را می کشند

زیر بار عشق، قامت راست کردن ساده نیست

موج ها باری گران بر دوش دریا می کشند

قصه ی انگشتری بی مثلم اما بی نگین

دوستان از دست من شرمندگی ها می کشند

قامتم هر قدر رعناتر شود، خورشید و ماه

سایه ام را بیشتر بر خاک دنیا می کشند

شرک موری بود بر سنگ سیاهی در شبی!

چشم های ما فقط «رنج» تماشا می کشند

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۱۹
دانشجوی کلاس اول دبستان

MART

محمد علی رنجبر طزنجی

نجواها  (۲)

قصه ی انگشتری بی مثلم اما بی نگین
پاسخ:
سلام

چه تمثیل زیبایی

انگشتری بی مثلم اما بی نگین ...
این همه رنگ از کجا آورده ای ؟

c3ed

نجوا کردن

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">