بعضی از حرفها را نباید هرگز بگویی به خاطر بغضی که در گلو داری یا به خاطر بغضی که از شنیدن حرفهای تو در گلو شکل می گیرد اما اینها دلیل نمی شود که نگویی " من" با "نوشتن" فریاد خواهم زد... پس " تو" گوش نوشتاریت را تقویت کن تا فریادهایم را بشنوی...
"زمزمه" هایت را دوست دارم درست است که گوش سنگینی دارم اما " زمزمه" هایت را با گوش جان می شنوم شاید بپذیرم و شاید ...
نقل است از امام علی(ع) که در پاسخ علم بهتر است یا ثروت فرمودند:
"زیرا اگر از مال انفاق کنی کم میشود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده میشود." لینک "
دوشنبه و سه شنبه در یک کارگاه با عنوان "Nanocarrier : preparation and characterization for drug delivery" شرکت کردم، سطح کارگاه خیلی بالا و تخصصی بود به طوریکه از مجموع پانزده نفری که شرکت کرده بودند چند نفر دکتری و چند نفر دیگر دانشجوی دکتری و عده ای هم مثل من کارشناسی ارشد بودند.
نکته ای که توجه من را جلب کرد نه تعداد این افراد و نه تجهیزات آزمایشگاه و نه امکانات سخت افرازی بود (البته امکانات در سطح بسیار خوبی بودند) بلکه مدرس کارگاه سرکارخانم "دکتر هاشمیان" بودند که با تمام وجود به ارائه مطالب می پرداختند و سعی در انتقال مفاهیم به دانشجوها داشتند اونقدر که گاهی اوقات بعضی از مطالب را با صبر و حوصله ی زیاد –به دلیل پیچیده و جدید بودن- چندین بار توضیح می دادند. تا حالا کارگاه ها و سمینارهای زیادی شرکت کرده ام که اساتیدی با عناوین و نام های بزرگ حضور داشتند و سخنرانی نمودند اما همه یک طرف این کارگاه یک طرف.
نکته مهم : به بزرگی گفتم اگه پول نداشته باشیم چطور می خواهیم ببخشیم ؟؟؟گفت : اون که می بخشه از پولش نیست از بزرگی و کرم و علم و معرفتش هست.(به نکته ای که در ابتدا از حضرت امیر (ع) بیان شد توجه فرمایید.(
پ.ن 1: بزرگی افراد به دانشی هست که نشرش می دهند و نه به دانشی که حبسش می کنند.
پ.ن 2: روشی را من با هزار دردسر یاد گرفتم-مفاهیم و محاسبات- وقتی همه ی چیزهایی را که ظرف این مدت یاد گرفته بودم می خواستم طی 2 ساعت به یکی از آشنایان یاد بدهم خیلی سخت بود برایم خیلی سخت اما امروز متوجه بزرگی افراد شدم.
پ.ن 3: از معدود دفعاتی بود که با اینکه خسته شدم اما بیشترین لذت را بردم از اینکه یاد گرفتم.
پ.ن 4: قراره با بچه ها یه قهوه ی خوشمزه با "روتاری" درست کنیم.
پ.ن 5: ضمنا "چراغ ها را من خاموش می کنم"
پ.ن 6: عنوان برگرفته از شعر استاد "محمد علی بهمنی" می باشد .(جدیدا با اجرای علیرضا قربانی و آهنگسازی مهیار علیزاده تیتراژ پایانی سریال "پرده نشین" به کارگردانی بهروز شعیبی در حال پخش می باشد.)
سلام در تاریخ 1393/05/27 دست به یک کار انقلابی
زدم
و خودم را به یک " کارشناس ارشد تغذیه"
معرفی نمودم
و برنامه ی " ترک" را دریافت نمودم.
پ.ن : خوشبختانه وزن خود را به زیر "نود
کیلوگرم" رساندم و در برنامه ی بلند مدت
"هشتاد و پنج کیلوگرم" را نشانه گرفته ام.
پ.ن 2: یه واقعیت تلخ : این رژیم بیشتر جنبه ی
روانی دارد و کلا غذا خوردن با لذت را برای شما "زهر مار" می نماید. مثلا
شما نشسته ای دارید "سیب زمینی های ته دیگ" را می خورید یاد گفته ی
"کارشناس ارشد تغدیه " می افتید ، این موجب نمی شود دست از خوردن بکشید
فقط موجب "زهر مار" شدن غذایتان می شود.
بین سالهای 88 تا 90 دوشنبه ها بعد از نماز مغرب و
عشا(و البته بعضی از مواقع قبل از نماز) یه سری جلسات داشتیم تحت عنوان "جلسه
مطالعاتی امام موسی صدر"، هدف از این جلسات خودجوش افزایش اطلاعات مذهبی ،
سیاسی ، مدیریتی و... بود که پایه ای برای کادر سازی و افزایش توان معنوی افراد در
راستای مباحث فرهنگی بود.
مدیریت جلسه با یکی از بزرگان و فرهیختگان گروه بود
و در فضای صمیمی هر فردی به ارائه یک سلسله مباحث می پرداخت و دیگران نسبت به آن
سوال و حتی بحث چالشی می شد.
یادش بخیر پایه بسیاری از بحث های امروزی ریشه در
سوالات "جلسه مطالعاتی امام موسی صدر" داشت مثلا بحث های بابیت، بهاییت
و وهابیت را در آنجا مطرح کردم و...
پ.ن : بعدها آقایان سعی کردن چیزی شبیه این جلسه با
عنوان "حلقه صالحین" تشکیل دهند که ذهنیت خوبی بود اما مشکل اساسی آن
دستوری بودنش بود.
پ.ن 2: با برادرم در نمایشگاه تهران بودیم که به
غرفه امام موسی صدر رسیدیم وقتی از این طرح درحال اجرا در یزد گفتیم بسیار خوشحال
شدند و کتاب هاب فوق را با تخفیف بسیار(یه جورایی هدیه) به ما دادند و البته چند
تا عکس که یکی از آنها را تابلو کردم و به دیوار اتاقم زدم.
پ.ن3: نکته جالب نوع پوشش و برخورد خانم ها در آنجا
بود با توجه به اینکه چادری نبودند اما حجاب بسیار کاملی داشتند و برخوردی بسیار
مودبانه و باوقاری داشتند.(قابل توجه بعضی از مذهبی های ما که مسلمانی را فقط مختص
خودشان می دانند)
دیروز تهران بودم برای ارائه پروژه کسری خدمت و
گرفتن اطلاعات مربوط به پایان نامه ام و از همه مهم تر یه سری به یکی از دوستانم
زدم ودرباره " تئوری آشوب" و " اثر پروانه ای" صحبت کردیم که
البته آخر کاریش به بحث و جدل علمی تبدیل شده بود. در بین صحبت هامون
"معبود" یه حرفی زد که خیلی به دلم نشست گفت:
"تئوری آشوب دلیلی براثبات وجود خداست"
دیدیم آقا راست میگه "تئوری آشوب"
در اصل همان "برهان نظم " هست.
یکی دیگه از دوستان (همان کسی که از من و معبود عکس
یادگاری گرفتند) درباره اثر پروانه ای گفتند:
"ما باید همه ی کارمون را درست و با عقل انجام
بدیم و بعدش توکل ...توکل ... و توکل"
پ.ن : ایشون دوست قدیمی ما نیستند اما وقتی کنارش
می نشینم حس نشستن در کنار یه دوست قدیمی بهم دست می ده !
پ.ن 2: مجددا از همین جا و بدینوسیله قبولی معبود
عزیز را در دکتری مدیریت دانشگاه یزد را بهشون تبریک می گویم.
پ.ن 3: به پیمان عزیز هم که در دکتری دانشگاه سمنان
قبول شده تبریک می گویم.
پ.ن 4: به مسعود هم برای قبول شدن در ارشد دانشگاه
تهران تبریک می گویم.
پ.ن 5: طی کردن مسیری که دوستان از دیرباز قدم در آن
نهاده اند موجب دلگرمی و محکوم به رستگاری می باشد.
پ.ن 6: از معبود مجددا تشکر می کنم که ما را بوسیله
دو استکان بزرگچای از خماری در آورد (لازم به ذکر هست که ما یزدی ها یه
جورایی معتاد شده ایم به چای... مسئولین رسیدگی کنند خواهشا... معتاد مجرم نیست
مریض است...!!!)
بایدتوجهداشتکهحضورعاملانهدرروندتحولاتآینده،کاهشتهدیداتوافزایشفرصتهاوگزینه هانیازمند رویکردیآیندهپژوهانهاستکهامکانکنشگریدررخدادهایآیندهرافراهممی سازد. یکیازروشهایآگاهیاز تحولاتوکسبآمادگیبرایاقدامکنشگرانه،پایشتحولاتدرحوزههایعلوموفناوریاست.بوسیله دیده بانی می توان
آمادگی خود را در برابر تغییر و تحولات افزایش داد و خود را برای آینده آماده کرد
و به معنای واقعی امنیتی پایدار برای کشور فراهم نمود زیرا "دیده بانی تهدید
محور" کشور را نسبت به تهدیدات آماده تر و "دیده بانی فرصت محور"
کشور را به سوی آینده ای مطمئن و دلخواه حرکت می دهد.
از نظر کارشناسان و نخبگان نظامی انقلاب های فناوری
های نظامی در دنیا در دنیا در حال گذار هستند و یکی پس از دیگری به وقوع می انجامد
، اکنون ما در نسل چهارم این انقلاب ها (انقلاب اطلاعاتی) هستیم و می توانیم
تاثیرات آن را نه تنها در حوزه نظامی بلکه در تمام سطوح جامعه ی بشری حس کرد. بر
اساس گمانه زنی های نخبگان نیروهای مسلح ، در افقی نه چندان دور انتقلاب دیگری بر اساس پیشرفت های فناوری های
زیستی در شرف وقوع است. بر این اساس می توان با یک دیده بانی جامع ، پیشرفت های
زیستی را به خوبی رصد نمود و با استفاده از تجربیات گذشته و توانمندی های کنونی
ضمن آمادگی مقابله با این تهدید با اتخاذ استراتژی و تاکتیک های مناسب آن را به
فرصتی بی بدیل بویژه در زمینه آمادگی بیشترسربازان تبدیل نماییم.
پ.ن : متن بالا چکیده تحقیق 220 صفحه ای بود که ان شالله در روزهای آینده برای داوری به نخبگان نیروهای مسلح ارسال می گردد. خدا کند بتوانم با یک ارائه مناسب نظر داوران محترم را جلب و حداکثر کسری خدمت را بگیرم.
پ.ن2 : به قول مامان عزیزم اگه به جای پروژه سرچهارراه (پلیس راهور)خدمت می کردم الان کارت پایان خدمتم آماده بود