تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد
\

تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد

  • Instagram
تا انتها حضور...

سلام

بعضی از حرفها را نباید هرگز بگویی
به خاطر بغضی که در گلو داری
یا به خاطر بغضی که از شنیدن
حرفهای تو در گلو شکل می گیرد
اما اینها دلیل نمی شود که نگویی
" من" با "نوشتن" فریاد خواهم زد...
پس " تو" گوش نوشتاریت را تقویت کن
تا فریادهایم را بشنوی...

"زمزمه" هایت را دوست دارم
درست است که گوش سنگینی دارم
اما " زمزمه" هایت را با گوش جان می شنوم
شاید بپذیرم و شاید ...

اما به "تو" قول می دهم که
خوب بشنوم...

م.ع.ر.ط
Mart.emba@gmail.com

بایگانی

پیوندهای روزانه

آخرین مطالب

امروز وقتی دستکش های سفید را  دست کردم

مجبور شدم " انگشترم "را بیرون بیاورم

متوجه " چشمانت" شدم

دوباره چشمانم را دستم کردم...

 

پ.ن : دوستان جدا از تحلیل های عمیق و لایه ای خودداری فرمایند.

۱۱ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۹:۴۰
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

پنجشنبه

جمعه

و جمعه شب

را دوست دارم ...

۱۱ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۳ ، ۱۱:۱۶
دانشجوی کلاس اول دبستان

دوست عزیزم

سلام

دلیلی وجود نداره که آدم از همه چیز اطلاع داشته باشه و درباره ی همه چیز صحبت کنه.

این که ناسا قراره یه فضانورد را تا 30 سال دیگه به مریخ بفرسته اصلا برای من و دیگران جذاب نیست و یا اینکه چطور از دست فرماندت در خدمت سربازی فرار کردی و یا ...

یادت باشه خودم بهت گفتم که ...

شرایط را درک کن و بعد هرچه کم تر صحبت کنی بهتر است!!!

اما اگه پرحرفی را ادامه دادی ، ناراحت نشو اگه کسی بهت گفت:

" خفه شو ..."

" اگه حرف نزنی ، هیچ کس فکر نمیکنه لالی..."

 

۵ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۳ ، ۰۶:۵۸
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

قراره یک سری مطلب با عنوان

" یادت باشه خودم بهت گفتم که ..."

(نگی نگفتمای خودمون)

 بنویسم که در این مطالب رودربایستی و اینها را گذاشته ام کنار و حرفم را بدون کنایه و صاف و شفاف بیان خواهم کرد.

بدینوسیله از ابتدا به خاطر رک و صریح بودن و شاید بی ادبی بودن بعضی از جملات عذرخواهی می کنم.

۶ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۳ ، ۲۲:۴۷
دانشجوی کلاس اول دبستان

دختری  کشف کرده بود که  چگونه بپوشد، تا بیشتر دیده شود

در جلسه خواستگاری هم آنگونه ظاهر شدکه کشف کرده بود

و ده سال پس از زندگی مشترک ، درحسرت کسی که باطنش را ببیند....


"برگرفته از بلاگ "عفاف و حجاب 

۲۷ نجوا موافقین ۲ مخالفین ۱ ۲۸ آبان ۹۳ ، ۱۰:۳۴
دانشجوی کلاس اول دبستان
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۵ آبان ۹۳ ، ۱۶:۵۵
دانشجوی کلاس اول دبستان
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۴ آبان ۹۳ ، ۱۴:۰۰
دانشجوی کلاس اول دبستان


دریافت

"ما گذشتیم و گذشت آن چه تو با ما کردی

تو بمان و دگران، وای به حال دگران ..."

"سیدمحمدحسین بهجت تبریزی (شهریار) "

پ.ن : رجوع شود به  ... 

۱۰ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۳ ، ۱۷:۱۶
دانشجوی کلاس اول دبستان


دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 34 ثانیه 

پ.ن : توصیه می شود دوستان حتما نگاه کنند

پ.ن 2: با تشکر از رفیق شفیقمان "امین نادی"

۶ نجوا موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۳ ، ۰۶:۲۲
دانشجوی کلاس اول دبستان

۹ نجوا موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۳ ، ۲۲:۲۲
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

تجمل گرایی که شاخ و دم نداره ، خیلی از کارهایی که ما انجام می دهیم مصداق بارز تجمل گرایی است :

مثال 1 : دختر خانم و آقا پسری با هم ازدواج می کنند و حالا دارند می روند خونه ی بخت ، جهیزیه ی عروس را  داخل خونه پهن می کنند و فک و فامیل عروس و داماد می آیند و از جهیزیه عروس خانم بازدید می کنند 

این عمل نه تنها موجب افزایش چشم و هم چشمی می شود بلکه اگر جهیزیه زیاد باشد موجب چشم زخم خوردن و اگر کم باشد موجب تحقیر و سرزنش می شود ( خیلی از چیزهایی که به عنوان جهیزه داده می شود مستقیما به انبار یا زیر زمین انتقال پیدا می کند و حتی سالی یک بار هم استفاده نمی شود)

مثال 2: سیسمونی بچه ( عایا یه بچه 40 تا عروسک می خواهد و یا 10جفت کفش کوچک به چه درد نوزاد می خورد؟مگه بچه یک ساله راه میره که شما رفتی 10 جفت براش کفش خریدی؟؟؟؟)

مثال 3: خرید گوشی موبایل و یا لپ تاپ ( طرف 70 سال سن داره و از موبایل جهت صحبت کردن و حداکثر ارسال sms استفاده می کند حالا رفته آیفون 6 خریده!!؟؟!!)

نتیجه گیری :

1- تجمل گرایی و چشم و هم چشمی مانند مردابی است که انسان هرچه بیشتر در آن دست و پا بزند بیشتر در آن فرو می رود.(این برمی گرده به روح تکامل گرای انسان که با مادیات ارضا نخواهد شد و باید به منبع اصلی بینهایتش وصل گردد.)

2- بعضی از کارهای پدر و مادر های عروس و داماد موجب "قهر خداوند" می شود و خدا درهای رحمتش را روی این گروه از آدم ها خواهد بست و یا بدتر اینکه آنها را به حال خود رها می کند تا در این منجلاب کثافت غرق شوند.

3- یک نفر را مثال بزنید که جهیزیه دلیل خوشبختیش شده است و یا یک بچه که به خاطر سیسمونی عجیب و غریب ، باهوش تر به دنیا آمده است!!!

4- باید از خودمون شروع کنیم ( شاید سخت باشه اما امکان پذیر است و نتایج خوبی خواهد داشت.)

5- بزرگترین یاری کننده شما در این راه خداوند و اهل البیت هستند (بویژه حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) که خودشان زندگی ساده ای داشتند)

6- آقایون و خانم های مذهبی که دنبال "امر به معروف و نهی از منکر" هستند بسم الله...


پ.ن : توصیه می شود به مطالعه ی "ذکر دو نمونه"

۸ نجوا موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۳ ، ۱۴:۰۰
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

به بعضی ها باید گفت :

" بهترین کمک تو اینه که خفه بشی و یه گوشه ای بشینی"


۴ نجوا موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۳ ، ۰۵:۴۴
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

یه سوال ساده : " ثواب دعای کمیل بیشتر است یا سریال جومونگ ؟"

به نظر حقیر ثواب دیدن سریال جومونگی که تو را به خانواده نزدیک می کند خیلی خیلی بیشتر از دعای کمیلی است که تو را از خانواده جدا.


پ.ن : بچه مذهبی ها بهتر منظور من را درک می کنند. گاهی وقتها اینقدر درگیر هیئت و برنامه های مذهبی می شویم که یادمان می رود مسئولیتی بزرگی در خانواده داریم . درست است که پدر و مادرمان به روی خودشان نمی آورند و گاهی اوقات ما را به هیئت رفتن و... تشویق می کنند اما این موجب از بین رفتن تعهد ما نسبت به نزدیکان خودمان، خانواده نمی شود.

پ.ن 2: به مطلب " چه کسی ما را برای نماز شب بیدار می کند؟ " مراجعه شود.

۶ نجوا موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۳ ، ۰۵:۳۰
دانشجوی کلاس اول دبستان
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۷ آبان ۹۳ ، ۱۰:۱۸
دانشجوی کلاس اول دبستان

۱۸ نجوا موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۳ ، ۲۱:۰۸
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

به مدیر ثابت هتل می گم :" حاجی ته دیگ دارید؟"

برگشته می گه : " من را یاد بارون انداختی؟"

می گم " حاجی ته دیگ چه ربطی به بارون داره؟ "

گفت : " من شمالی هستم اگه من در این مدت بارون دیدم شما ته دیگ هم می تونی بخوری!!!"

دیدم بنده ی خدا راست می گه و استدلالش هم از رابطه ی فیثاغورث معتبرتره دیگه هیچی نگفتم و رفتم سر میز نشستم.

۴ نجوا موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۳ ، ۱۵:۳۰
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

فرق است بین

دعای کمیل خانه

و دعای کمیل روبروی ایوان طلا

۵ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۳ ، ۲۱:۵۸
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

وقتی  "حُرّ " با کوله باری از اشتباه نزد امام آمد

با یک کلام امام مظلوم مواجه شد :

" ارفع راسک یا حُرّ"

با انبوهی از گناه و امید ؛ به کربلا می رویم

تا با دیده ی عنایت به ما هم بفرمایند :

"سرت را بالا بگیر"

حلال کنید.

۱۱ نجوا موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۳ ، ۰۹:۵۴
دانشجوی کلاس اول دبستان

تو به روم نیار چقدر بدم

همه اومدن من هم اومدم ... 

دریافت

پ.ن : عازم سفری هستم؛ حلالم کنید.

پ.ن 2: مداحی دوست عزیزم سید علی کاظمی نسب در "هیئت رایه الهدی یزد"

۲ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۳ ، ۲۳:۲۲
دانشجوی کلاس اول دبستان
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۷ آبان ۹۳ ، ۲۳:۱۳
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

قصد خواندن زیارت عاشورا دارید (به دلیل کمبود وقت)

 کدام یک از حالتهای زیر را انتخاب می کنید :

1- صد لعن و یک سلام

2- یک لعن و صد سلام


یادمان باشد اول خروج از ظلم و   

 سپس حرکت به سمت روشنایی است.

۴ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۳ ، ۲۲:۵۴
دانشجوی کلاس اول دبستان

برای فرزندِ انقلاب ، جناب آقای دکترظریف

سلام

اگر سازش (موافقت-صلح و یا هرچیز دیگری با این مفهوم) مانند "صلح حدیبیه" باشد 

آخرش به "فتح مکه" ختم خواهد شد.

اما

اگر سازش (موافقت-صلح و یا هرچیز دیگری با این مفهوم) مانند "صلح امام حسن(ع)" باشد 

آخرش به " عاشورا " ختم خواهد شد .

۶ نجوا موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۳ ، ۰۳:۲۴
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

دیشب در یکی از برنامه های صدا و سیما ( دیروز امروز فردا ) دو تن از بزرگواران را دعوت کرده بودند و داشتند درباره ی فضائل حضرت آقای مهدوی کنی صحبت می کردند تا بحث رسید به بیان ویژگی های سیاسی  و اینکه ایشان دارای دیدگاهی بی نظیری بودند و بحث ریاست خبرگان و همچنین تلاشی که بعضی از جناههای سیاسی ( احتمالا اصلاح طلبان ) برای تخریب ایشان انجام می دادند...

اما به نظر حقیر بزرگترین " نامردی و خیانت " را در حق آقای مهدوی کنی بعضی از اصولگرایان انجام دادند که در انتخابات 92 ابتدا قرار بود حکمیت ایشان را قبول کنند اما با به هم ریختن شرایط توسط یکی دیگر از کاندیدای اصولگرا (پایداری ها) و بر هم زدن نقشه ی بازی موجب شد یکی دیگر از کاندیدای اصولگرا با این استنباط که اجماع از بین رفته است حاضر به کناره گیری نشود و خودتان بهتر می دانید که آخرش چه شد ...

روی سخنم با تمام اصولگرایان بویژه جبهه پایداری است ( از اصلاح طلبان انتظاری نیست) که آقایان اشتباه کردید و چه اشتباه بزرگی ... بازی برده را سخت باختید ... آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست خبرگان با توجه به اینکه رای خاص خودش را داشت ، ادب و سیاست را رعایت کرد و اصلا کاندید نشد آنوقت جناب آقای جلیلی برای حضور در انتخابات حداقل یه اجازه ی ساده از استاد خودشون نگرفتند و شد آنچه نباید می شد ( منظور عدم توانمندی دکتر جلیلی نیست منظور سرنهادن بر اجماع بود و اینکه ایشان با این حرکت تمام تلاش آیت الله را بهم ریختند )

خلاصه اینکه قالیباف و یا جلیلی و یا حداد عادل و یا لاریجانی و یا ولایتی و یا ... مهم اصولگرایی بود که آقای مهدوی کنی بسیار بر روی آن تاکید می کردند و دیگران نفهمیدند که اگر مثلا دکتر قالیباف در این انتخابات تنها نماینده ی اصولگرایان بودند (البته نظر آقای مهدوی کنی هم همین بود) الآن اصولگرایان داشتند به مردم خدمت می کردند و ...

پ.ن : البته فضایل ایشان زیاد هست اما این نکته توجه مرا جلب کرد.

پ.ن 2: این " نامردی و خیانت " دامن خود اصولگرایان و پایداری ها را گرفت( اولین شرط آیت الله مهدوی برای حکمیت در اصولگرایان اجماع بود.)

پ.ن 3: خروج طلحه و زبیر از حکومت اسلامی  یکی از دلایل گستاخی معاویه بود وگرنه تا آن زمان جرات قیام علیه حاکم اسلام بر قاموس هیچ کسی پوشیده نشده بود ( و تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل ...)

پ.ن 4: من کارشناس برنامه را خیلی خیلی قبول دارم البته از لحاظ مسائل دینی و اما در مسائل سیاسی ایشان را خبره تر از آقای مهدوی کنی نمی دانم ( البته خود کارشناس محترم هم به این موضوع اشاره کردند) حالا یه  سوال ؟؟ چرا زمانی که آقای مهدوی کنی در انتخابات 92 روی یه کاندید خاص نظر داشتند شما رفتید در ستاد کاندید دیگر اصولگرایان؟؟ مگر معترف نبودید که ایشان در بعد سیاست 10 سال آینده را می بینند؟؟

پ.ن 5: زیاد اهل بحث های سیاسی نیستم ( البته سیاست را به طور کامل دنبال و تحلیل می کنم) اما این پست را نوشتم تا به خودم و دیگران بگویم وقتی بزرگی حرفی زد با کمال تواضع بگوییم : "چشم"

پ.ن 6: عنوان متن برگرفته از سخنان حضرت امام درباره ی آیت الله مهدوی کنی می باشد.

۷ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۳ ، ۱۲:۵۲
دانشجوی کلاس اول دبستان

عرض ارادت خدمت دکترِعارف ِشهید

صاحب نقاشی شمع

Chamran_in_Lab

۵ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۳ ، ۱۵:۴۰
دانشجوی کلاس اول دبستان

خدایا! اگر برای خواستن درمانده شوم، یا راه پرسیدن را ندانم، تو مرا به اصلاح کارم راهنمایی فرما، و جانم را به آن چه مایه رستگاری من است هدایت کن، که چنین کاری از راهنماییهای تو به دور، و از کفایتهای تو ناشناخته نیست. خدایا، مرا با بخشش خود بپذیر، و با عدل خویش رفتار مکن.

نهج البلاغه-خطبه 218- صفحه 140

۲ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۳ ، ۲۱:۰۲
دانشجوی کلاس اول دبستان

     والتر وایت:"فکر می‌کنی داری با کی حرف می‌زنی؟ فکر می‌کنی داری تو صورت کی نگاه می‌کنی؟ هیچ می‌دونی تو این یه سال گذشته چی کشیدم؟ حتی اگه بهت بگم هم باورت نمیشه... می‌دونی اگه یهو تصمیم بگیرم که دیگه نرم سرِ کار چه اتفاقی می‌افته؟ تشکیلاتی به این بزرگی که عظمتش به اندازه‌ی بازار بورسه خیلی راحت نابود میشه. غیب میشه...!اگه من نباشم کارشون به کلی می‌خوابه... نه. قطعا نمی‌دونی داری درباره‌ی کی حرف می‌زنی، پس بذار بهت بگم من جونم تو خطر نیست، اسکایلر... من خودِ خطرم...!

 در خونه زده میشه،

بازش میکنم

و یه گلوله کاشته میشه وسط مغزم؟ 

فکر کردی همچین اتفاقی ممکنه برا من بی‌افته... ؟

 نه... 

من کسی‌ام که در میزنه !"

پ.ن : مراجعه شود به " بوی خون می آید"

۱۰ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۳ ، ۲۱:۳۱
دانشجوی کلاس اول دبستان

" چگونه تبدیل به هایزنبرگِ بزرگ شویم؟"

 

"BREKING BAD" یا  "افسار گسیخته" یکی از بهترین سریال هایی بود که تا به حال دیدم. داستان مربوط به یک معلم شیمی ساده هست که متوجه می شود سرطان دارد و ....

"واتر وایت " از معلم شیمی ساده در پروسه یک ساله تبدیل می شود به "هایزنبرگ بزرگ"

کسی که جرات درگیری با دانش آموزانش را نداشت حالا مافیای مواد مخدر از او می ترسند و در نهایت تبدیل به بزرگترین مافیای مواد مخدر می شود. شخصیت ها در فیلم متفاوت ، واقعی هستند.

نکته ی جالب در این سریال این هست که شما از ابتدا تا انتها با "والتر وایت" (نه شخص هایزنبرگ) احساس همزاد پنداری می کنید  و او را دوست دارید و شخصیتش را دور از واقعیت تصور نمی کنید و ...

پ.ن : در این فیلم شما می توانید چهره ی نسبتا درستی از ایالات متحده آمریکا ببینید(در این سریال دیگر خبری از ساختمان های بلند، پارتی های مبتذل  و... نیست و زندگی واقعی یک شهروند آمریکایی را نشان می دهد.)

پ.ن 2: یکی از دوستان توصیه می کرد که اگه شما وارد یه بحث و یا جریان متفاوت شدید بیشتر قرآن بخوانید بیشتر هیئت بروید و توکل و توسل تان را بیشتر کنید و...

پ.ن 3: همه ما در وجودمان هم هایزنبرگ داریم هم والتر وایت ... انتخابش با خودمان هست تا کدام یک را انتخاب کنیم .

پ.ن 4: سریال به نام های زیادی در فارسی ترجمه شده است اما " افسار گسیخته "بهترین و شایسته ترین عنوانی بود که می توان به "والتر وایت" نسبت داد.

پ.ن 5: مراجعه شود به " بوی خون می آید"

پ.ن 6: باشد تا رستگار شویم...

بعدا نوشتم : ذات انسان قدرت را دوست دارد و حتی بهش احترام می گذارد اما شما در فیلم "والتر وایت" را دوست دارید و بهش احترام می گذاریدو در ابتدا بعضی از کارهایش را درست و حق می دانیداما کم کم "والتر وایت" افسار گسیخته می شود و تبدیل به " هایزنبرگ" .

در انتهای فیلم والتر وایت از خودش بدش می آید و ...[خطر لوث شدن فیلم]

۳ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۳ ، ۲۱:۲۳
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

گاهی وقتها یه حرف هایی می زنم که خواهرم ازم می پرسد:

" این را کجا خوندی؟"

و من با افتخار می گویم :

" از خودم بود!!!"

و خواهرم با نگاهی موشکافانه به من می گوید:

"فکر نمی کردم اینقدر خطرناک باشی..."

پ.ن : مراجعه شود به " بوی خون می آید"

۴ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۳ ، ۱۷:۳۸
دانشجوی کلاس اول دبستان

حافظ را گشودم و لسان الغیب چنین فرمود :

سحرم دولت بیدار به بالین آمد

گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد

قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام

تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد

مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای

که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد

گریه آبی به رخ سوختگان بازآورد

ناله فریادرس عاشق مسکین آمد

مرغ دل باز هوادار کمان ابرویست

ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد

ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست

که به کام دل ما آن بشد و این آمد

رسم بدعهدی ایام چو دید ابر بهار

گریه‌اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد

چون صبا گفته حافظ بشنید از بلبل

عنبرافشان به تماشای ریاحین آمد

۱ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۳ ، ۱۷:۲۶
دانشجوی کلاس اول دبستان

حاج کاظم: من خیبری ام. اهل نی، هور، آب.

عباس: خیبری ساکته، دود نداره. سوز داره.

هیچکس در آژانس شیشه ای "حاج کاظم" را همراهی نمی کند هیچ کدوم از گروگان ها که از اقشار متفاوت جامعه هستند نمی آید از ته دل بگوید حاج کاظم حق با شماست شما داری راست می گویی و ما آدم های بی معرفتی هستیم و... حتی "احمد" هم به "حاج کاظم" ایمان ندارد چه برسد به "سلحشور"و دیگران

نکته اول : نکته ی جالب در این فیلم این است که بر خلاف انتظار همه "نظام" بالاخره برای فرزندش اقدام می کند و برایش یک هواپیما می فرستد... اما چه کنیم که دیر شده است...

نکته دوم : هیچ کس در آژانس شیشه ای از "حاج کاظم" حمایت نمی کند بجز "تماشاگر" آن هم در پایان فیلم و هنگام خروج از سالن سینما...( توانایی "ابراهیم" هست دیگر...)

نکته سوم : هرگز از "مسعود ده نمکی" انتظار نداریم که "ابراهیم حاتمی کیا" و یا حتی " اصغر فرهادی" باشد اما انتظار داریم که "مسعود ده نمکی" باشد و بماند (متاسفانه در کار ایشون پیشرفتی نمی بینم و شخصیتها در لباس های گوناگون تکرار  می شوند).

 

پ.ن : درباره ی "سوز" خواهم نوشت...

پ.ن 2: یاد خاطرات پدر در جزیره ی مجنون و فریادهای "سوختم ...سوختم ..." می افتم.

۳ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۳ ، ۲۳:۳۸
دانشجوی کلاس اول دبستان