تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد
\

تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد

  • Instagram
تا انتها حضور...

سلام

بعضی از حرفها را نباید هرگز بگویی
به خاطر بغضی که در گلو داری
یا به خاطر بغضی که از شنیدن
حرفهای تو در گلو شکل می گیرد
اما اینها دلیل نمی شود که نگویی
" من" با "نوشتن" فریاد خواهم زد...
پس " تو" گوش نوشتاریت را تقویت کن
تا فریادهایم را بشنوی...

"زمزمه" هایت را دوست دارم
درست است که گوش سنگینی دارم
اما " زمزمه" هایت را با گوش جان می شنوم
شاید بپذیرم و شاید ...

اما به "تو" قول می دهم که
خوب بشنوم...

م.ع.ر.ط
Mart.emba@gmail.com

بایگانی

پیوندهای روزانه

آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یه شعر تماما یزدی...» ثبت شده است

وَر باد نَدِه اِقَّدَه این زُلفِ چُلُفتَه 
بِیزار که وَر بَشنِ مُلِت یَخیده شُلُفتَه 
این بی پَیری را که رَقیبوم شده اِمشو
زَنجیل مِزَنَم اِقَّه تو فَرقِش که پَسُفتَه


هیشکه را نَمِلَّم که گَلِت بَن شَه عزیزوم 
هر چی دِیَه از هر که شِنُفتی گَفِ مُفتَه 
جیرجیر مُکُنَه پیش تو مِثِّ بَچَه تِرناسک 
اونوَخ تو خیالِت مِرَسَه خیلی کُلُفته؟


دِیشو که مَحَلِشّ نَمِذاشتی تو خَشوم شد
فهمید که بِساطِت دَر و بَس دارهَو چُفتَه 
این شَملَقِ شَخ شُل خودِشا مَسقَرَه کِردَه 
سِف باش تا بِفهمه کی زیر جُف پاشا رُوفتَه


اِمرو دِیَه اوَبُردَه دُرُس بَرگاهِ شعرا
شعرش بیدون هر جا که فقط قافیه جُفتَه 
جُف کِردنِ شعر مُد شده هر چند "جلالی"
هیشکه دِیَه مِثِّ تو اِیَچوّنی نگفته



شاعر:دکتر عبدالحسین جلالیان متخلص به جلالی

منبع : "یزد لهجه"

۱۱ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۰
دانشجوی کلاس اول دبستان

یه شعر تماما یزدی...

۱ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۳ ، ۰۷:۲۹
دانشجوی کلاس اول دبستان