چند دقیقه لبخند
شنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۵۶ ب.ظ
1-شنیدم از تو آشپزخونه صدا میاد رفتم میبینم داداشم هی در یخچالو باز و بسته میکنه میگم: چرا همچین میکنی؟ درش کنده شد میگه: دارم رفرش میکنم ببینم چیز جدید پیدا میکنم یا نه!!!
خدایا این خوشیا رو از ما نگیر!
2- دخـتره داشـت تـو کـافه کـاپـوچینـو میخـورد ، یـه پسـره اومـد یـه کـاغذ تـا شـده انـداخت رو میـزش و رفـت !! دخـتره خیـلی بـا خودش کلـنجار رفـت کـه کـاغذ ُ بـرداره یـا نـه ، آخـر برداشـت و گـذاشـت لـای دفـترش . شب تـو اتـاقـش از خـودش پـرسید : آیـا ایـن پسـر میـتونه آغـاز راه خـوشبـختی مـن بـاشه ؟ بـالـا خـره دل بـه دریـا زد و کـاغذ ُ بـاز کـرد و بـا کمـال تعجـب دیـد کـه روی کـاغذ بـا خـط زیبـا نوشتـه شـده :
..
کـاپـوچیـنو رو بـا نـی نـمی خـورن بـزغـاله :|
^ـــــــــــــ^
3- بـچـه کـه بـودم هـروقـت مـی رفـتـم آپـارتـمـان عـمـه م ایـنـا چنـد دقــیـقـه زل مـی زدم بـه چـراغـهـای راه پـلـه شـون بـعـد خـامـوش مـیـــشـد....
تـا هـفـتـه پـیـش فـکـر مـی کردم یـه قـدرت خـاص دارم , وقـتـی فـهـمـیـدم تـایـمـر داره کـمـرم شـکـسـت!!!
خـداااااااااااا میـشـنوی صـدااامـو??? >_<
تـا هـفـتـه پـیـش فـکـر مـی کردم یـه قـدرت خـاص دارم , وقـتـی فـهـمـیـدم تـایـمـر داره کـمـرم شـکـسـت!!!
خـداااااااااااا میـشـنوی صـدااامـو??? >_<
4- ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺟﻠﻮﯼ ﺗﺎﮐﺴﯽ
ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻭ ﭘﺴﺮﻡ ﻋﻘﺐ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺟﯿﻎﮐﺸﯿﺪ " ﺩﺳﺘﺘﻮ ﺑﮑﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺜﺎﻓﺖ!!!!"
.
.
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻫﻢ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﺭﻭ ﺗﺮﻣﺰ ﭘﺴﺮﺭﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﮐﺸﯿﺪ ﭘﺎﯾﯿﻨﻮ ﯾﻪ ﺩﻝ
ﺳﯿﺮ ﺯﺩﺵ ...
ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺧﺎﻧﻮﻡ،ﭘﺴﺮﻩ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩ؟
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻐﺎﻝ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺗﺎ ﺗﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﺩﻣﺎﻏﺶ
ﻣﻦ |:
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ |:
ﭘﺴﺮﻩ ﺯﺑﻮﻥ ﺑﺴﺘﻪ : ﻫﯿﭻ ﺷﮑﻠﮑﯽ ﯾﺎﻓﺖ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺰﺍﺭﻡ
5- ببعی: make a word with A
طناز طباطبایی: a appleببعی: no. A kaho
طناز طباطبایی :کاهو فارسیه که
ببعی: no it is international word!!
6- ما دهه شصتیا یک آموزش سختی که دیدیم طریقه استفاده از آفتابه در توالته...
برا همینه اینقدر خودساخته ایم.
میخندی؟....
اگه میتونی یه آفتابه بردار ببینم آب رو میرسونی به مقصد!
سوسول !
:|
7-وقتی گرسنه ای یه لقمه نون خوشبختیه.
وقتی تشنه ای یه قطره آب خوشبختیه.وقتی خوابت می آد یه چرت کوچیک خوشبختیه.
خوشبختی یه مشتی از لحظاته ...یه مشت از نقطه های ریز که وقتی کنار هم قرار می گیرن یه خط رو می سازن..
8- تنها چیزی که تو زندگیم به صورت تخصصی بهش تسلط دارم ، انتخاب آدم های اشتباه برای دوست داشتنه!
9- "عـاشـقـانـه ای کـوتـاه"
دخـتـر : پ کـی مـیرسـی ؟چـقـد دیـر مـیـای خـونـه :(پــســر : مـیـام دیــه
دخـتـر : بـیـای حـسـابـتـو مـیرسـم کـه دیـر اومـدی
پــســر : اِی داد ، اِی بـیـداد
دخـتـر : هـرچـقـدم داد بـزنـی فـایـده نـداره
پــســر :خـدایـا خـودمـو بـه تـو سـپـردم،یـاالله صـابـخـونـه {ورود}
دخـتـر : نـتـرس بـابـا:) مـنـو بـایـد پـیـدا کـنـی
پــســر : دِکـــی بـاز هـیـدن شـد
دخـتـر : پ چـی فـک کـردی؟ پـشـت مـُبلا نـیـسـمـــاااا
پــســر : مـن کـه اصـن از رو صـدات جـاتـو پـیـدا نـکـردم، وای وای خـنـگـی خـنـگ..بـیـا بـیـرون شـکـار شـدی
دخـتـر : بـایـد شـو هـیـدن کـنـی..بـــدووووو
پــســر : شـو تـو آل بـیـــا پـیـدات کـردم
{آغـــوش}
10- امام علی (ع) می فرمایند:
بگذارید و بگذرید , ببینید و دل مبندید , چشم بیندازید و دل مبازید , که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت
11-از شیخ بهایی پرسیدند: خیلی سخت می گذرد ، چه باید کرد؟
شیخ گفت : خودت که میگویی ، سخت میگذرد ، سخت که نمی ماند !پس خدا رو شکر که می گذرد و نمی ماند ...
12- تا عاقلان راه و دلیلی برای شاد بودن پیدا کنند دیوانگان هزار بار می خندند پس دنبال دلیل برای خندیدن نگردید و دیوانه وار شاد باشید .
13- دوست . دارم . ببینم . وقتی . این . متن . رو . میخونی . چطور. این . نقطه . های . کوچیک . باعث . توقف . های . کوچیک . در ذهنت . میشن .
14- بخند...
15- فقط بخند...
۹۳/۰۳/۱۰