تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد
\

تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد

  • Instagram
تا انتها حضور...

سلام

بعضی از حرفها را نباید هرگز بگویی
به خاطر بغضی که در گلو داری
یا به خاطر بغضی که از شنیدن
حرفهای تو در گلو شکل می گیرد
اما اینها دلیل نمی شود که نگویی
" من" با "نوشتن" فریاد خواهم زد...
پس " تو" گوش نوشتاریت را تقویت کن
تا فریادهایم را بشنوی...

"زمزمه" هایت را دوست دارم
درست است که گوش سنگینی دارم
اما " زمزمه" هایت را با گوش جان می شنوم
شاید بپذیرم و شاید ...

اما به "تو" قول می دهم که
خوب بشنوم...

م.ع.ر.ط
Mart.emba@gmail.com

بایگانی

پیوندهای روزانه

چهارشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۲۸ ب.ظ

۱

هآمب 105 [رسوا]

چهارشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۲۸ ب.ظ

رسوا

آنروز که غمخانه به نامم کردی

در خانه خود دست به جامم کردی

من مست شدم از غم تو، باور کن!

انگشت نمای خاص و عامم کردی ...

" محمد مهدی باقری اتابک"

 

یک دست جام باده و یک دست زلف یار

 رقصی چنین میانه میدانم آرزوست ...

"مولانا"

****

طنز نوشت :

 این دوست عزیزمون خیلی رندانه شعر جناب مولانا را به تصویر کشده است :

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۱۳
دانشجوی کلاس اول دبستان

خاتون

همسر آینده ی من باید

نجواها  (۱)

۱۶ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۳۳ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
اولیش که خیلی هنرمندانه بود 

دومیش هم بازهم خیلی هنرمندانه 

:)
پاسخ:
سلام

ممنون از حضورتون

نجوا کردن

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">