بعضی از حرفها را نباید هرگز بگویی به خاطر بغضی که در گلو داری یا به خاطر بغضی که از شنیدن حرفهای تو در گلو شکل می گیرد اما اینها دلیل نمی شود که نگویی " من" با "نوشتن" فریاد خواهم زد... پس " تو" گوش نوشتاریت را تقویت کن تا فریادهایم را بشنوی...
"زمزمه" هایت را دوست دارم درست است که گوش سنگینی دارم اما " زمزمه" هایت را با گوش جان می شنوم شاید بپذیرم و شاید ...
دوست عزیزم تو پاییزی که گذشت... اگه دلتون رو شکوندم اگه حرر زنده توامامزاده سید صالحه خاتون برامون اذان بگی.. بسیارکارخوبی کردم میخواستم بگم توفصل جدید هم برنامه همینه... MART
شما باغ هلو، ما استخون تو گلو ! شماصداى گیتار،ماخروس بیمار! شمابرگ گل یاس،مابرق سرطاس! شما دیوان حافظ ماپیریزمحافظ! هندونهایی که گذاشتم زیر بغلت بگذار واسه شب یلدا...
فکر میکنی چند درصد "خدا" را قبول دارند؟ و چند درصد" مثل و یا جایگزین خدا" را قبول دارند؟ اصلا چند درصد قبول دارند که "چیزی"، "سنگی" ،"کسی" و یا "خدایی" را باید قبول داشته باشند... واقعا چند درصد؟