تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد
\

تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد

  • Instagram
تا انتها حضور...

سلام

بعضی از حرفها را نباید هرگز بگویی
به خاطر بغضی که در گلو داری
یا به خاطر بغضی که از شنیدن
حرفهای تو در گلو شکل می گیرد
اما اینها دلیل نمی شود که نگویی
" من" با "نوشتن" فریاد خواهم زد...
پس " تو" گوش نوشتاریت را تقویت کن
تا فریادهایم را بشنوی...

"زمزمه" هایت را دوست دارم
درست است که گوش سنگینی دارم
اما " زمزمه" هایت را با گوش جان می شنوم
شاید بپذیرم و شاید ...

اما به "تو" قول می دهم که
خوب بشنوم...

م.ع.ر.ط
Mart.emba@gmail.com

بایگانی

پیوندهای روزانه

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معلم» ثبت شده است

سلام

اول این " لینک"

نکات زیادی از "آقا معلم" و "خانم معلم"ها یاد گرفتم

اصلا وظیفه ی اصلی "دانشجوی کلاس اول دبستان" یادگیری هست!

 

پ.ن : احتمالا برایتان سوال شود که این همه "یادگیری" پس کی عمل؟؟ جوابش در این "لینک"

پ.ن 2: یادش بخیر دبستان که بودیم پنکه ی کلاس را خاموش می کردیم و بعد روی پره هایش را پر می کردیم از برگ گل.... و از اول کلاس شروع می کردیم به گفتنِ : "خانوووووم ، خیلی هوا گرمه، پنکه را روشن نمی کنید؟" وقتی خانم معلم پنکه را روشن می کرد و این همه برگ گل روی سرش می ریخت لبخندی از روی رضایت و غافگیری می زد و ما بلند می شدیم و با صدای بلند فریاد می زدیم : " معلم عزیزم روزت مبارک...."

پ.ن 3: یه جورایی الآن که فکر می کنم  می بینم چهره ی متصور از خانم معلم های دوره ی ابتدایی "اینجوری" هست.( هنگامی که برگ گل ها روی سر خانم معلم ریخته می شود)

۱۲ نجوا موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۰۰
دانشجوی کلاس اول دبستان