تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد
\

تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد

  • Instagram
تا انتها حضور...

سلام

بعضی از حرفها را نباید هرگز بگویی
به خاطر بغضی که در گلو داری
یا به خاطر بغضی که از شنیدن
حرفهای تو در گلو شکل می گیرد
اما اینها دلیل نمی شود که نگویی
" من" با "نوشتن" فریاد خواهم زد...
پس " تو" گوش نوشتاریت را تقویت کن
تا فریادهایم را بشنوی...

"زمزمه" هایت را دوست دارم
درست است که گوش سنگینی دارم
اما " زمزمه" هایت را با گوش جان می شنوم
شاید بپذیرم و شاید ...

اما به "تو" قول می دهم که
خوب بشنوم...

م.ع.ر.ط
Mart.emba@gmail.com

بایگانی

پیوندهای روزانه

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مشهد» ثبت شده است

سلام

حدود سال 90 که خدمت رفتم توقیق خدمت در نیروی انتظامی را داشتم آنهم پلیس راهور . یکی از کارهایی که انجام می دادیم اعمال قانون در مورد موتورها بود، کارت موتور، گواهی نامه ، بیمه شخص ثالث و کلاه ایمنی مواردی بود که بررسی می کردیم و اونهایی که یکی از موارد را نداشتند را به پارکینگ راهنمایی می کردیم اما تساهل در موارد فوق تا جای امکان اعمال میشد مثلا به پیرمردها گیر نمی دادیم و یا موتورسوارهایی که همراه خانواده بودند و یا ...

اما باید اعمال قانون را انجام می دادیم از میان موتورهایی که می گرفتیم موتورهای قاچاق و دزدی و مواد مخدر بودند و یا افرادی که سن قانونی نداشتند و صلاحیت سوار شدن موتور را نداشتند. نکته ای که بسیار برایم عجیب بود برخورد یکی از همکارانم بود که با چنان جدیتی موتور می گرفت که چندین مرتبه احتمال صدمه به خودش و راکبین موتور وجود داشت هر وقت هم دلیل را جویا می شدم می گفت : " من دارم جلوی بی قانونی را می گیرم تا حالا دیدی فردی را بدون دلیل بگیرم؟" از یه جنبه هایی درست می گفت و یه مثال می زد که جای هیچ حرفی را نمی ذاشت :

" اگه این افراد توی اروپا بودند بازهم بدون گواهی نامه و کلاه ایمنی سوار موتور می شدند؟"

 

۱ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۰۱ ، ۲۱:۲۹
دانشجوی کلاس اول دبستان