سلام
یه چیزی که ذهن من را خیلی مشغول کرده است بحث "تساهل" در زندگی متاهلی هست
از نظر حقیر تساهل به معنی سهل گرفتن - انجام دادن یا ندادن کاری- به دلیل های منطقی (یا حتی غیر منطقی) برای رسیدن به هدف اصلی و مهم تر
در اسلام و فرهنگ اهل البیت "خانواده" بسیار ارزشمند است و رابطه بین زن و شوهر و فرزندان بسیار دقیق و البته محکم دیده شده است تا جایی که بعضی از احکام مثل "تتو کردن ابرو خانم ها" و ... اگر دلیلش استجکام خانواده بیان شود از حرمت آن کاسته می شود یا خرج کرده مرد برای خانواده اش را هیچگاه در اسلام "اسراف" بیان نشده است و شبیه این موارد زیاد است
تساهل (یا کلمه ای که با معانی شبیه آن) در امر ازدواج و زندگی بسیار تاکید شده است اما نکته ای که من را بسیار اذیت می کند این است که : " تساهل در یک موضوع کم کم موجب قبول یک فرهنگ شود یا حتی تبدیل به فرهنگ شود."
یک تجربه، یک خاطره (با تلخیص و تصرف)
یکی از دوستان مذهبی در مراسم عروسیش کروات زده بود همه دوستان از دیدن ایشان تعجب کرده بودیم اما داستان اینطور بود که خانواده عروش دم آخر تاکید کرده بودند که کروات رسم فامیل ما هست و هیچ راهی نداره!!!! و بحث درگیری و ... و دوست ما هم برای اینکه جلوی فتنه را بگیره قبول کرده بود و جالب این هست که الان یه خانواده بسیار مذهبی داره ، حالا فرض کنید این دوست ما اونشب درگیری راه می انداخت و ... ممکن بود عروسی هم بخوره و ..
حالا فرض کنید در تجربه فوق،دخالت ها و تزریق فرهنگ نادرست خانواده عروس به زندگی دوست ما ادامه داشت و دوست ما هم مدام "تساهل" می کرد و دونه دونه موارد را قبول می کرد . کم کم می شد یک نفر با فرهنگ اشتباه خانواده ی همسرش!
تجمل گرایی در ازدواج هم می تونه حاصل تساهل باشه
و ....
به نظرتون تا کجا باید دست به تساهل زد؟